متن و ترجمه درس ششم از پایه دهم رشته ریاضی و تجربی

الدّرس السادس

ذُوالقَرنینِ

کانَ ذُوالقَرنینِ مَلِکاً عادِلاً موَحِّداً
معنی: ذوالقرنین پادشاه عادل و یکتاپرستی بود
و کانَ یَحْکُمُ مَناطِقَ واسِعَهً مِنَ الاْرَضِ .
معنی: و (ذوالقرنین) بر مناطق وسیعی از زمین حکومت می کرد.
ذُکِرَ اسْمُهُ فی الْقُرآنِ.
معنی: نام او در قرآن ذکر (بیان) شده است.

لمَّا اسْتَقَرَّتِ الْاوضاعُ لِذی الْقَرنَینِ ،
معنی: وقتی شرایط برای ذوالقرنین استقرار یافت،
سارَ معَ جُیوشِهِ الْعَظیمَهِ نَحْوَ الْمَناطِقِ الْغَربیَّهِ مِنَ الْاَرْضِ یَدْعُو النّاسَ إِلَی التَّوْحیدِ وَ مُحارَبَهِ الظُّلْمِ وَ الْفَسادِ.
معنی: با سپاهیان و لشکر بزرگ خود به سمت مناطق غربی زمین حرکت کرد در حالی که مردم را به یکتاپرستی و مبارزه با فساد دعوت می کرد.

فَکانَ النّاسُ یُرَحِّبونَ بِهِ فی مَسیرِهِ بِسَبَبِ عَدالتَهِ،
معنی: پس مردم در مسیر حرکتش به خاطر عدالتش به او خوشامد می گفتند
وَ یَطْلُبونَ مِنْهُ أنَ یَحْکُمَ وَ یُدیرَ شُؤونَهُم،
معنی: و از او می خواستند که حکمرانی کند و کار ها یشان را اداره کند،
حَتَّی وَصَلَ إلِیَ مَناطِقَ فیها مُستَنقَعاتٌ میاهُها ذاتُ رائِحَهٍ کَریهَهٍ.
معنی: تا اینکه به مناطقی رسید که در آن مرداب هایی بود که آب هایش دارای بوی بدی بود.

وَ وَجَدَ قُرْبَ هٰذِهِ المْستَنقَعاتِ قَوْماً مِنْهُم فاسِدونَ وَ مِنْهُم صالِحونَ.
معنی: ونزدیک این باتلاق ها قومی را یافت که برخی از آنان فاسد و برخی درستکار بودند.

فَحَکَمَهُم بِالْعَدالَهِ وَ أَصْلَحَ الْفاسِدینَ مِنهُم .
معنی: پس با عدالت بر آنها حکومت کرد و فاسدین آنها را اصلاح کرد .

ثُمَّ سارَ معَ جُیوشِهِ نَحْوَ الشَّرقِ.
معنی: سپس با سپاهیانش به سمت شرق حرکت کرد.

فَأَطاعَهُ کَثیرٌمِنَ الْاُمَمِ وَ اسْتَقبَلوهُ لِعَدالَتِهِ .
معنی: و بسیاری از امت ها از او اطاعت کردند و بخاطر عدالتش از او استقبال کردند .
وَ بَعدَ ذٰلک سارَ نَحوَ الشَّمالِ، حَتَّی وَصَلَ إلِیَ قَومٍ یَسکُنونَ قُرْبَ مَضیقٍ بَینَ جَبَلینِ مُرتَفِعَینِ،
معنی: و بعد از آن به سمت شمال حرکت کرد، تا اینکه به قومی رسید که نزدیک تنگه ای بین دو کوه بلند زندگی می کردند،
فَرَأَی هٰؤلاءِ الْقَومُ عَظَمَهَ جَیشِهِ وَ أَعمالَهُ الصّالِحَهَ ،
معنی: و این قوم عظمت سپاه وی و کارهای شایسته اش را دیدند

فَاغْتَنَمُوا الْفُرصَهَ مِنْ وُصولِهِ ؛
معنی: و پس از رسیدن او فرصت را غنیمت شمردند،
لِاَنَّهُم کانوا فی عَذابٍ شَدیدٍ مِنْ قَبیلَتینِ وَحشیَّتَینِ تَسکُنانِ وَراءَ تِلکَ الْجِبالِ؛ فَقالوا لَهُ:
معنی: زیرا از دو قبیله ی وحشی که پشت آن کوه ها زندگی می کردند در رنج و عذاب شدیدی بودند. سپس به او گفتند:

إنَّ رِجالَ هاتَینِ الْقَبیلَتَینِ مُفسِدونَ یَهجُمونَ عَلَینا مِنْ هٰذَا الْمَضیقِ؛
معنی: مردان این دو قبیله فاسد هستند که از این تنگه به ما حمله می کنند،
فَیُخَرِّبونَ بُیوتَنا وَ یَنهَبونَ أَموالَنا،
معنی: و خانه های ما را خراب می کنند و اموال ما را غارت می کنند،
وَ هاتانِ الْقَبیلَتانِ هُما یَأجوجُ وَ مَأجوجُ.
معنی: و این دو قبیله همان «یأجوج و مأجوج» هستند.

لِذا قالوا لَهُ: نَرْجو مِنکَ إغِلاقَ هٰذَا الْمَضیقِ بِسَدٍّ عَظیمٍ،
معنی: به همین دلیل به او گفتند: از تو می خواهیم که این تنگه را با سد بزرگی ببندی،
حَتَّی لا یَستَطیعَ الْعَدوُّ أَن یَهْجُمَ عَلَینا مِنهُ؛ وَ نَحنُ نُساعِدُکَ فی عَمَلِکَ هٰذا؛
معنی: تا که دشمن نتواند از آنجا به ما حمله کند و ما در این کارت به تو کمک می کنیم،

بَعدَ ذٰلِکَ جاؤوا لَهُ بِهَدایا کَثیرَهٍ،
معنی: بعد از آن هدایای زیادی نزد او آوردند،
فَرَفَضَها ذوالقَرنینِ وَ قالَ:
معنی: و ذوالقرنین آنها را نپذیرفت و گفت:

عَطاءُ اللّٰهِ خَیرٌ مِنْ عَطاءِ غَیرِهِ،
معنی: بخشش خداوند بهتر از بخشش غیر اوست،
وَ أَطلُبُ مِنکُم أَنْ تُساعِدونی فی بِناءِ هٰذَا السَّدِّ.
معنی: و از شما می خواهم که در ساختن این سد به من کمک کنید.
فَرِحَ النّاسُ لِذٰلِکَ کَثیراً.
معنی: مردم بخاطر آن خیلی خوشحال شدند.

أَمَرَهُم ذوالْقَرنَینِ بِأَنْ یَأتوا بِالْحَدیدِ وَ النُّحاسِ،
معنی: ذوالقرنین به آنها دستورداد که آهن ومس بیاورند،
فَوَضَعَهُ فی ذٰلِکَ الْمَضیقِ
معنی: سپس آن (مس) را درآن تنگه قرارداد
وَ أشَعَلُوا النّارَ حَتَّی ذابَ النُّحاسُ وَ دَخَلَ بَینَ الْحَدیدِ،
معنی: و آتش را روشن کردند تا اینکه مس ذوب شد و درمیان آهن وارد شد،
فَأَصْبَحَ سَدّاً قَویّاً .
معنی: و سدّ محکمی شد،

فَشَکَرَالْقَومُ الْمَلِکَ الصّالِحَ عَلَی عَمَلِهِ هٰذا،.
معنی: پس مردم از فرمانروای درستکار بخاطر این کارش تشکر کردند،
وَ تخَلصَّوا مِن قَبیلَتَی یَأجوجَ وَ مَأجوجَ
معنی: و از دو قبیله یأجوج و مأجوج رهایی یافتند.
وَ شَکَرَذوالْقَرنَینِ رَبَّهُ عَلَی نَجاحِهِ فی فُتوحاتِهِ.
معنی: و ذوالقرنین از پروردگارش بخاطرموفّقیت او در پیروزی هایش سپاسگزاری کرد.

معنی کلمات درس ششم عربی دهم

اِستَقبَلَ: به پیشواز رفت

تَلا: خواند «أَتْلو: می‌خوانم»

کانَیُرَحِّبونَ: خوشامد می‌گفتند

اِستَقَرَّ: استقرار یافت

جَیْش: ارتش «جمع: جُیوش»

کَریه: زشت و ناپسند

أَشْعَلَ: شعله ور کرد

حَدید: آهن

مُحارَبَه: جنگیدن

أَصْلَحَ: اصلاح کرد

خَرَّبَ: ویران کرد

مُستَنقَع: مرداب

أَطاعَ: پیروی کرد

ذابَ: ذوب شد

مَضیق: تنگه

اِغتَنَمَ: غنیمت شمرد

رَفَضَ: نپذیرفت

نُحاس: مس

إغْلاق: بست

سارَ: حرکت کرد، به راه افتاد

نَحْوَ: سمتِ

بِناء: ساختن، ساختمان

سَکَنَ: زندگی کرد

نَهَبَ: به تاراج بُرد

تَخَلَّصَ: رهایی یافت

کانَیَحْکُمُ: حکومت می‌کرد

وُصول: رسیدن

نوشته شده توسط دکتر همت دادرس در چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ |