🟢تفاوت «صارَ» و «صَيَّرَ»:
♦صار: 👈 شد، گشت، گردید .از افعال ناقصه است و فاعل و مفعول ندارد.
♦صَيّرَ: 👈گرداند، قرار داد، و فاعل و مفعول دارد.
⬅️مثال: صارَ الجَو حاراً: هوا گرم شد.
⬅️صَيَّرَ الأرضَ بِهِ بَعدَ اِعْبِرارٍ خَضِرَةٌ :
زمین را به وسیلۀ آن بعد از غبارآلودگی سرسبز گرداند.
💢مدرس: دکتر دادرس
🛑 وبلاگ "لغة القرآن"
http://hematdadras.blogfa.com/
✴️کانال لغة القرآن در تلگرام:
http://t.me/d5821
🛑پیج اینستاگرام : dr_hemmat_dadras
✅ نکات تکمیلی در ترجمه اسم تفضیل:
🟢وزن «أفْعَل» که گاهی به شکلهای «أفَلّ» و «أفْعَی» تغییر می کند در صورتی که اسم تفضیل باشد؛ با توجه به جایگاه آن در جـمله:
1️⃣حالت اول: أفْعَل، أَفَلَ، أَفْعَىٰ) + مِن » ترجمه با لفظ «تر»
مثال:
♦هو أكبر من صديقه:
او بزرگتر از دوستش است.
♦مًن أحَبُّ النّاسِ عند الله:
چه کسی در نزد خدا محبوبترینِ مردم است.
2️⃣حالت دوم: أفْعَل (أَفَلَ، أَفْعَى + مُضاف اليه «اسم یا ضمیر» 👈ترجمه با لفظ «ترین»
مثال:
♦ أحَبُّ عباد الله عند الله أنفعهم لعباده:
محبوبترین بندگان خدا نزد خدا سودمندترینشان برای بندگانش است.
3️⃣حالت سوم در غیر از دو حالت فوق ترجمه معمولاً با لفظ «تر» انجام می شود.
♦مثال: ذَهَبَتْ فاطمة الکُبری: فاطمه بزرگتر رفت
♦ذّهَبَ الاخُ الاکبرُ: برادر بزرگتر رفت
♦اللهُ اکبرُ: خدا بزرگتر است
💢مدرس: دکتر دادرس
🛑 وبلاگ "لغة القرآن"
http://hematdadras.blogfa.com/
✴️کانال لغة القرآن در تلگرام:
http://t.me/d5821
🛑پیج اینستاگرام : dr_hemmat_dadras
✅ جمع بندی نکات نکره و معرفه در #نظام جدید:
💠💠💠💠
🔴 نکره : اسمی است که به فرد یا شی ء نامشخص دلالت می کند.
مانند :
رأیت تلمیذاً : دانش آموزی را دیدم .
🔴معرفه : اسمی است که به فرد یا شی ء معلوم دلالت می کند .
مانند :
جاءَ عِلیٌّ : علی آمد
☑️💥 نکته : اسم نکره غالباً به یکی از سه صورت ترجمه می شود :
یک ⇦ کتاباً : یک کتاب
ی ⇦ کتاباً : کتابی
هر دو ⇦ کتاباً : یک کتابی
🔹🌱دقت ۱ : بحث معرفه و نکره مربوط به اسم هاست و نباید کلمات دیگر را در این زمینه وارد کنیم . البته مراقب مصدرها باشید چون همه مصدرها، اسم محسوب می شوند .
🔹🌱دقت 2 : اسم هایی که تنوین دارند ، اگر اسم عَلَم نباشند ، حتماً نکره اند .
🔹🌱دقت 3 : اسامی استفهام مانند ( مَن : چه کسی؟ ، ما : چیست ؟ ، مَتی : کی ؟ و .... ) و اسامی شرط مانند ( مَن ، ما ، اِذا و ... ) همگی نکره محسوب می شوند .
🔹🌱دقت 4 : اگر بعد از یک اسم ال دار ، موصول خاص بیاید و معنی #که بدهد ، آن اسم ال دار را شبیه نکره ها ترجمه می کنیم .
مانند :
رأیتُ المعلّم الذی یدرسُ اللغة العربیّة : معلمی را که زبان عربی تدریس می کرد ، دیدم .
🔹🌱دقت 5 : اگر در جمله ، اسم نکره بیاید و در جمله بعدی ، همان اسم با ال بیاید در ترجمه می توان ، کلمات « آن » یا « این » را برای اسم ال دار به کار برد :
رأیتُ افراساً . کانَتِ الافراسُ جَنبَ صاحِبِها : اسب هایی را دیدم . #آن اسب ها کنار صاحبشان بودند .
🔹🌱دقت 6 : ترجمه خبر وقتی #اسم نکره نباشد ؛
👈الف ) اگر خبرِ نکره ، صفت نداشته باشد ، خبر به شکل معرفه ترجمه می شود :
هُوَ تِلمیذٌ : او دانش آموز است / العلمُ کَنزٌ : دانش ، گنج است .
👈ب ) اگر خبرِ نکره ، صفت داشته باشد ، در ترجمه ، یا خبر به صورت نکره ترجمه می شود و یا صفتِ آن :
هٰذا کتابٌ مُفیدٌ : این ، کتاب مفیدی است / این ، کتابی مفید است .
👈ج ) اگر بعد از خبرِ نکره ، فعل بیاید ، خبر به شکلِ نکره ترجمه می شود :
شَجَرةُ النّفطِ شَجَرَةٌ یَستَخدِمُها المُزارِعونَ : درخت نفت ، درختی است که کشاورزان آن را به کار می گیرند .
👈د ) اگر خبرِ نکره ، همراه حرف جرّ « مِنْ » باشد و اسم تفضیل هم نباشد ، خبر به شکلِ نکره ترجمه می شود :
هُوَ طالِبٌ مِن طُلّابِ هذِهِ المَدرَسةِ : او دانش آموزی از دانش آموزانِ این مدرسه است .
➖➖➖➖
✅ 🌼معرفه :
1) اسم عَلَم ( خاص):
اسمی است که بر نام یک شخص یا یک چیز یا یک مکان شخص دلالت می کند.
مانند: کریم ، مکّه ، عراق
🔸🌹دقت 1 : به صورت قراردادی نام همه اشخاص را اسم عَلَم به حساب می آوریم هرچند آن شخص را نشناسیم .
🔸🌹دقت 2 : اگر یک اسم عَلَم به همراه یای نسبت #( ـِیّ ) به کار رود ، دیگر اسم عَلَم محسوب نمی شود . پس اسم هایی مانند « ایرانِیّ ، اصفَهانِیّ و .... » اسم عَلَم نیستند .
🔸🌹دقت 3 : گاهی اسم هایی هستند که اسم عَلم به نظر می رسند ولی اگر به معنای جمله دقت کنیم ، می فهمیم که یک اسم عادی هستند . مخصوصاً در مورد اسامی که در فارسی اسم اشخاص هستند ، باید بیشتر دقت کنیم چرا که می توانند صفت واقع شوند و عَلَم بودن را از دست بدهند .
عَلَینا اَن نُحاوِلَ لِإیجادِ مُجتَمعٍ سَعیدٍ : ما باید برای ایجاد جامعه ای #خوشبخت تلاش کنیم .
🔸🌹دقت 4 : در مورد خداوند تنها لفظ #اللّه ( که گاهی هم به صورت اللّهمّ می آید ) ، اسم عَلَم است و بقیه صفات خداوند را اسم عَلَم به حساب نمی آوریم . پس کلماتی مانند « رحمان ، رحیم ، اِلٰه ، رَبّ و .. » در مورد خداوند اسم علم نیستند .
🔸🌹دقت 5 : تنوین در اسم های عَلَم به منزله نشانه نکره بودن نیست و اگر اسم عَلَم تنوین داشته باشد ، بازهم معرفه است .
مانند : جاءَ عَلیٌّ ( معرفه به عَلَم )
2) معرفه به ( ال ) : اگر بر سر اسامی نکره ، حرف تعریف ( ال ) آورده شود این اسامی نکره ، تبدیل به معرفه می شوند.
مثال:
ال + بیت ( نکره ) ⇦البیت ( معرفه به ال )
♦️دقت 1 : اگر یک اسم عَلَم ، ال داشته باشد ، معرفه به ال نمی شود و بازهم معرفه به عَلَم است .
مانند :
جاء العَلیّ ( معرفه به عَلَم )
♦️دقت 2 : اگر حرف جرّ ( لـِ ) به یک اسم ال دار بچسبد ، به صورت « لِلْـ » ( بدون ا ) نوشته می شود
مانند :
لـِ + النّاس ⇦ لِلنّاس
❇️ ترجمه فعلهای زیر رو با هم اشتباه نگیرید؛
💢 وَصَلَ یَصِلُ (ثلاثی مجرّد):
👈 رسیدن
♻️ أوصَلَ یُوصِلُ (باب إفعال):
👈 رساندن
♻️ واصَلَ یُواصِلُ (باب مُفاعَلَة):
👈 ادامه دادن
♦♦♦♦
💢 دَرَسَ یَدرُسُ (ثلاثی مجرّد):
👈 درس خواندن
♻️ دَرَّسَ یُدَرِّسُ (باب تفعیل):
👈 درس دادن، تدریس کردن
♦♦♦♦♦
💢 جَلَسَ یَجلِسُ (ثلاثی مجرّد):
👈 نشستن
♻️ أجلَسَ یُجلِسُ (باب إفعال):
👈 نشاندن، نشانیدن
💢 جالَسَ یُجالِسُ (باب مُفاعَلَة)؛
👈 همنشینی کردن
♦♦♦♦♦♦
💢 رَجَعَ یَرجِعُ (ثلاثی مجرّد):
👈 برگشتن
💢 أرجَعَ یُرجِعُ (باب إفعال)؛
👈 برگرداندن
♻️ راجَعَ یُراجِعُ (باب مفاعلة)؛
👈 مراجعه کردن، دوره کردن
💢 اِستَرجَعَ یَستُرجِعُ (باب استفعال)؛
👈 پس گرفتن
♦♦♦♦♦♦
💢 نَزَلَ - یَنزِلُ (ثلاثی مجرّد)؛
👈 نازلشدن، فرود آمدن، پیادهشدن
♻️ أنزَلَ - یُنزِلُ (باب إفعال)؛
👈 نازل کردن
💢 نَزَّلَ - یُنَزِّلُ (باب تفعیل)؛
👈 نازل کردن
🔸(أنزَلَ یُنزِلُ / نَزَّلَ یُنَزِّلُ) با (أرسَلَ یُرسِلُ) میتوانند مترادف باشند.
♦♦♦♦♦♦
💢 خَرَجَ - یَخرُجُ (ثلاثی مجرّد)؛
👈 خارج شدن، بیرون رفتن
♻️ أخرَجَ - یُخرِجُ (باب إفعال)؛
👈 درآوردن، اخراج کردن، بیرون کردن
💢 تَخرَّجَ - یَتَخَرَّجُ (باب تفعُّل)؛
👈 دانشآموخته شدن، فارغالتخصیل شدن
♻️ اِستَخرَجَ - یَستَخرِجُ (باب اِستِفعال)؛
👈 استخراج کردن، بیرون آوردن
🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢
🔸به این مثالها و نحوه ترجمه فعلهای آن دقت کنید؛
✔️ خَرَجَ أخي قبلَ ساعتَین مِن البیت؛
برادرم دو ساعت پیش از خانه بیرون رفت.
✔️ مَن ذا الّذي یُخرِجُ الثّمرةَ مِن الأشجار؟؛
این کیست که از درختان میوه را در میآوَرَد؟
✔️ تَخَرَّجَ أخي قبلَ سنَتَینِ مِن الجامِعة؛
برادرم دو سال پیش از دانشگاه فارغالتحصیل شد.
✔️ استخرَجَ الفلّاحونَ ماءََ مِن بئرِ القریة؛
کشاورزان از چاه روستا آبی را استخراج کردند.
♦♦♦♦♦♦
مثال؛
- جلستُ تحتَ الشّجرة؛
زیر درخت نشستم.
- أجلَسَ أبي الضّیفَ عندَه:
پدرم مهمان را کنار خود نشاند (نشانید).
- جالِسْ مَن یَنفعُك بعلمِه؛
با کسی که با دانشش به تو میرساند، همنشینی کن.
♦♦♦♦♦♦
✔️ أنزَلَ اللهُ المَطَرَ مِنَ الغَیمِ:
خدا باران را از ابر نازل کرد.
✔️ الغَیمُ بُخار مُتراکِم یَنزِلُ مِنه المطرُ:
ابر بخار متراکمی است که از آن باران نازل میشود (فرود میآید، میبارد).
✔️ إنّا أنزلنا القرآنَ في ليلةِ القدر؛
همانا ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
✔️ قَد نَزَّلَ اللهُ هذا القرآنَ لهدایة الإنسان؛
خدا این قرآن را برای هدایت انسال نازل کرده است.
✴️کانال لغة القرآن (دکتر همت دادرس)
http://t.me/d5821
🔴 دقت کنید که «الإثنين» را که روز دوشنبه است با عدد «الاثنین» (دو) اشتباه نگیرید:
♦ دو تفاوت مهم دارند:
.1️⃣در ساختار «الإثنين» (دوشنبه) «همزه» وجود دارد ولی در «الاثنین» همزه دیده نمیشود.
2️⃣ عدد «دو» غالباً به عنوان «صفت» یک اسم دیگر به کار میرود،
ولی «دوشنبه» صفت واقع نمی شود.
✍ تهیه و تنظیم از طرف ⤵️
✴️کانال لغة القرآن (دکتر همت دادرس)
http://t.me/d5821
ترکیب اضافی:( مضاف و مضاف الیه)
كتاب علىٍّ: کتاب علی
بَابُ الْمَدْرَسَتَيْنِ: در دو مدرسه
كِتَابُ الْمُسْلِمِيْنَ: کتابِ مسلمانان
در موارد فوق اسم اول را مضاف و اسم دوم را مضاف الیه می.نامیم
مضاف متعلق به مضاف الیه است هیچگاه ترتیب مضاف + مضاف الیه تغییر نمیکند.
از نظر معنا:
مضاف و مضاف الیه هر دو اسم هستند و معنای وصفی ندارند.
♦نکات مضاف:
1️⃣«اسم» است؛ یعنی «فعل» و «حرف» نیست
2️⃣هیچگاه «ال» نمی گیرد.
3️⃣ هیچگاه تنوین نمی گیرد.
4️⃣«اسم های علم»«اسم های اشاره»، موصول» و «ضمایر»« اسمهای شرط»،« اسمهای استفهام»
«اسم الـ دار» ـ« اسم تنوین دار» هرگز نمیتوانند «مضاف» واقع شوند ، یعنی بعدشان مضاف الیه بیاید، البته این اسمها خودشان میتوانند مضاف الیه باشند.
پس در ترکیباتی مانند
«ذلک الکتاب» ـ« انت الحاکم» ...
اسم دوم مضاف الیه نمی باشد.
5️⃣هیچگاه «ن مثنی و جمع مذکر سالم نمی گیرد. یعنی اسمهای جمع مذکر سالم و مثنی که دارای (ون، ان، ین) هستند هرگاه مضاف واقع شوند، حرف «ن» از آخر آنها حذف می شود،
مثال:
🔽مُسلِمُونَ + العالَم ← مُسلِمُو العالم
مسلمانان جهان
🔽 كِتَابَانِ + التلميذ ← كِتَابَا التلميذ
دو کتاب دانش آموز
🔽فلاّحون + القریة : فلاّحو القریةِ .
🔽والدان ِ + ک: والداکَ
🔽مائتین+ کیلومتر: مائتی کیلومتر.
♦نکات مضاف اليه:
ا1️⃣مضاف الیه همواره مجرور است یعنی حرکت حرف آخر آن یکی از این موارد است
👈اگر مفرد جمع مکسر یا جمع مؤنث سالم باشد .—ٍِ
👈اگر مثنی باشد « ينِ»
👈اگر جمع مذکر سالم باشد« ینَ»
مثال:
«مَكْتَبَةُ كُتُبٍ»کتابخانه کتابها
«حَدِيقَةُ الْحَيَوَانَاتِ» باغ وحش
کتاب المعلمینَ
✅مضاف الیه میتواند «ال» «تنوین» و «ن مثنی و جمع مذکر داشته یا نداشته باشد ولی نبود اینها فقط در مضاف شرط است. یعنی مضاف هیچ گاه نمی تواند ««ال» «تنوین» و «نون مثنی و جمع مذکر» داشته باشد.
❎به عنوان یک راه تستی میتوان گفت اگر دو اسم با هر ترکیب شده بودند و اولی« ال» نداشت و دومی« ال» داشت این ترکیب اضافی خواهد بود! «اسم الاسم»
✍ تهیه و تنظیم از طرف ⤵️
✴️کانال لغة القرآن (دکتر همت دادرس)
http://t.me/d5821
✅انواع مفعول مطلق:
1️⃣تاکیدی :
♦فعل+ ...+مصدر های بدون وابسته( صفت،مضاف.الیه)
مثال: کلّم الله موسی تکلیماً
نزّل القران تنزیلاً.
2️⃣.نوعی:
♦فعل + مصدر + ( صفت،مضاف الیه):
کلّم الله موسی تکلیماً جمیلاً.
آمنت بالله ایمانَ المومنین.
🟢نکته:
مواردی که مفعول مطلق تاکیدی می شود نه نوعی:
1️⃣ آمدن حروف( ف،و،أ،لِ، حتی و...) بعد از مصدر:
تکلّمتُ مع طلابی تکلّماً حتی یتقدَّموا فی الحیاة.
2️⃣جواب شرط بودن فعل بعد از مصدر:
من یجتهد فی الدورس اجتهاداً ینجح فی حیاته.
3️⃣ حال بودن اسم بعد از مصدر:
اِبتعد عن المعاصی اِبتعاداً خائفاً من العقاب
💠مدرس: دکتر دادرس
🟢معادل کلمات تشبیهی در عربی:
در زبان عربی موارد زیر تشبیه را میرسانند:
1️⃣ با کلمه " مثل"
: علی مثل الاسد .علی مانند شیر است .
2️⃣با فعل یشبه و مشتقات آن :
علیٌ یُشبه الاسدَ : علی شبیه شیر می باشد .
3️⃣ ک : از حروف جر است و معنای اصلی آن «مانند، همانند، همچون» میباشد.
علی کالاسد: علی مانند شیر است.
4️⃣ کأنَّ : که از حروف مشبهة بالفعل است که بر سر اسم یا ضمیر واقع می شود.
كأَنَّـهن الياقوت و المرجان
انان مانند ياقوت و مرجان هستند.
5️⃣ مفعول مطلق نوعی مضاف الیه دار :
«استغفرتُ الله استغفارَ الصّالحینَ »
همچون درستکاران از خدا طلب آمرزش کردم.
6️⃣ کما: (مانند، همانطورکه)« کاف تشبیه + مای موصول»
«أحسِن الی النّاس کما أحسَنَ اللهُ الیک»
به مردم نیکی کن همانطوری که خدا به تو نیکی کرده است.
💠 مُدرّس: دکتر همت دادرس
✴️کانال لغة القرآن (دکتر همت دادرس)
http://t.me/d5821
🟢انواع لا:
1️⃣ لاء جواب:
♦برای پاسخ منفی به یک پرسش به کار میرود.
♦معمولا جمله قبل آن با «هَلْ» یا « مورد پرسش قرار گرفته است.
♦معنای «نه» میدهد.
مثال:
_ هَل أَنتَ مِن مَشهَد؟ لا، أنا من اردبیل
- أ أنت فعلت هذا؟ لا، أنا لَم أَفْعَلْ
2️⃣ لاء (نافيه):
♦قبل از فعل مضارع می آید و آن را منفی می کند.
♦خودش هیچ تغییری در فعل مضارع ایجاد نمیکند.
♦-در ترکیب های «آلّا، کيْلا، لِكَيْلا، إِنْ لا، حَتَّى لا» «لا» از نوع لا نفی است.
- لا نَذْهَبُ إِلى المَدرَسَةِ.
- عَلَيكُم أَلا تَكتُبُوا شَيئاً عَلَى السَّبُورَةِ.
3️⃣ لا نهى (ناهيه):
♦ قبل از فعل مضارع می آید و معنای نهی از کاری می دهد.( امر منفی)
♦ فعل مضارع بعد از خود را تغییر می دهد. مجزوم می کند.
- «لا تَقُلْ ما لا تَعلَمُ». .
- «لا تَسُبّوا معبوداتِ المُشركين».
4️⃣ لا نفى جنس:
♦بعد از آن یک اسم نکره بدون تنوین میآید که حرکت فتحه ( —َ ) دارد.
♦معنای «هیچ» میدهد
- لا شكرَ عَلَى الوَاجِبِ
5️⃣ لاعطف:
♦معنای «نه» میدهد و معمولا بعد از آن اسم می آید.
- رأيت طالباً لا معلماً في الصف.
مدرس: دکتر همت دادرس
♦معادل «تنها و فقط» در عربی:
1️⃣«إنّما» که معمولا، قسمت دوم را مورد حصر قرار میدهد. مثال:
«انّما اکل سعید تفاحا:»
سعید فقط یک سیب خورد.
«انما اکل تفاحا سعیدُُ»
. فقط سعید ، یک سیب خورد.
2️⃣«إلّا» در عبارت منفی و پرسشی که مستثنی منه در آنها محذوف است.
ما الحياة الدنيا إلّا لعب و لهو
زندگی دنیا فقط بازی و سرگرمی است.
3️⃣وجود لفظ «فقط»
الطالب فقط اکل الطعام
فقط دانش آموز غذا را خورد.
4️⃣جارو مجرور اول جمله فعلیه ( یعنی جار و مجرور اول جمله + فعل یا اسم معرفه)
علی الله توکّلنا
تنها بر خدا توکل کردیم
«الی الله المصیر» : بازگشت فقط به سوی خداست
✴️کانال لغة القرآن (دکتر همت دادرس)
http://t.me/d5821
1️⃣دقت کنیم که حال را به صورت صفت ترجمه نکنیم.
🔹شاهدوا أصنامهم مکسرة
بتهایشان را , شکسته شده دیدند.
🔹شاهدوا أصنامهم المکسرة
بتهای شکسته شده شان,را دیدند.
👈مکسرة در جمله اول «حال» است
👈و در جمله ی دوم صفت
2️⃣ تطابق حال با مرجع حال از نظر جنس و تعداد و جایگاه این مطابقت در ترجمه «حال »
یعنی «حال» در ترجمه هم بسیار موثر است و باید مطابق با «مرجع آن؛ صاحب حال، ذوالحال» ترجمه شود.
♦شاهدنا الام فرحةً
⬅️با شادمانی مادر را دیدیم نادرست
⬅️مادر را شادمان دیدیم درست
«حال» به مادر بر میگردد زیرا که مونث است.
♦شاهدنا الأم فرحين
⬅️مادر را شادمان دیدیم نادرست
⬅️با شادمانی مادر را دیدیم درست
✴️کانال لغة القرآن (دکتر همت دادرس)
http://t.me/d5821
🟢حرف جر در «دو جا» معنای فعلی دارد.
1️⃣ على.......+ بـــ. ⬅️پایبند بودن:
مثال: علیک بالصلاة
2️⃣ «ل » در اول جمله + اسم یا ضمیر ⬅️داشتن.
لنا قلمٌ : قلمی داریم
للمعلم کتابٌ: معلم کتابی دارد.
🟢مدرس: دکتر همت دادرس
💠کانال لغة القرآن (دکتر همت دادرس)
http://t.me/d5821
#قواعد #انواع #لام
#جاره. #ناصبه #جازمه
🔴انواع لام و نشانه های تشخیص در داخل جمله:
1️⃣ لام حرف جر
2️⃣ لام ناصبه «علت،تعلیل »
3️⃣ لام جازمه «لام امر غایب، لام امر، لام طلب، لام به معنی باید)
♦در موارد زیر لام حرف جر است: 👇
1️⃣ لـ + مصدر : مثال:«لتناول»«برای خوردن»
« لتغییر»«برای تغییر دادن»
2️⃣ لِل: « الـ جاره + اسم دارای «ال»:
مثال:« للتعلیم»«برای یاد دادن»
« للذهاب»« برای رفتن»
♦در موارد زیر لام حرف ناصبه یعنی لام تعلیل است:👇
1️⃣ اولا بدانید که لام ناصبه، برای همه صیغه های مضارع «غایب مخاطب، متکلم» می آید پس:
« ل+مضارع مخاطب» باشد حتما ناصبه است چون لام جازمه بر سر مخاطب نمی آید:
: مثال:« لتخرّجوا»
« تا فارغ التحصيل شويد»
« لتسمعا» «تا بشنوید»
2️⃣ ل +مضارع انتهای آن فتحه—َ باشد حتما « ناصبه» است.
مثال: لتذهبَ»«تا بروى»
لأتكلمَ «تا صحبت کنم»
3️⃣ل+مضارع + عَلَى، يَجب عَلَى» + «اسم، ضمير» / «يجب»👈 حتما ناصبه است.
در این حالت چون دو عدد« باید» به شکل متوالی نمی آیند؛ پس لـ» قطعاً از نوع «ناصبه» است.
◀️ مثال «لننجح فى المباراة علينا المحاولة»:
«برای اینکه در مسابقه موفق شویم باید تلاش کنیم»
◀️ مثال:«لأفهم الدرس يجب أن أطالع كثيراً»
«برای اینکه درس را بفهمم باید بسیار مطالعه کنم.»
❌توجه این ساختار میتواند جابجا شود و به این شکل بیاید:
2️⃣«عَلَى يَجِب عَلَى» + «اسم ضمير» / «يجب» + ل+مضارع
◀️مثال:«علينا أن نذهب إلى الملعب لنشاهد المسابقات»:
«باید به ورزشگاه برویم تا مسابقات را ببینیم»
◀️ مثال:«يجب علينا الاجتهاد لنتقدم»
باید تلاش کنیم تا پیشرفت کنیم.
♦در موارد زیر لام،«جازمه» است: 👇
1️⃣اولا باید بدانید که «لام جازمه، لام امر غایب، لام طلب» فقط بر سر صیغه های « غایب و متکلم» فعل مضارع میآید و بر سر« فعلهای مخاطب» نمیآید
لذا اگر دیدید «لام» بر سر« فعل مضارع مخاطب» آمده حتما « لام امر» نیست بلکه« لام ناصبه یا تعلیل» است.
لتعلموا: ناصبه است.
2️⃣ ل+مضارعی که انتهای آن «ساکن—ْ » یا.«کسره —ِ» باشد:
مثال:«ليكتبْ»« باید بنویسد»
« لِیذهبِ الطالبُ» «دانش آموز باید برود »
3️⃣ ساختار «ولْ، فَلْ + مضارع»
مثال:« ولْيعملوا» «باید انجام دهند»
«فلْننظر»(باید ببینیم)
4️⃣ ل+مضارع + حروف ناصبه به جز «لن»(أن ،کی لکی، حتّى، لـ) + مضارع👈 حتما جازمه یعنی لام امر و طلب است.
در این حالت دو عدد «تا»«برای اینکه» به شکل متوالی نمی آیند؛ پس لـ» قطعاً از نوع «جازمه» است.
مثال:« لتجتهد كثيراً حتى تصل إلى النّجاح»
« باید بسیار تلاش کنی تا به موفقیت برسی.»
مثال:«لنعلم كيف يمكن أن ننجح فى الامتحان»:
« باید بدانیم چگونه ممکن است که در امتحان موفق شویم.»
💠تهیه و تنظیم از دکتر همت دادرس
✴️کانال لغة القرآن (دکتر همت دادرس)
http://t.me/d5821
#قواعد
🔵نکته: ضمیر «نا» و نقش های آن
⭕️ ضمير «نا» همراه فعل مضارع و امر، هميشه نقش آن مفعول به و منصوب است.
مثال: یُعَلِّمنا: به ما می آموزد، عَلِّمنا: به ما یاد بده
⭕️ ضمير «نا» همراه فعل ماضی، اگر ما قبل «نا» ساکن ـْ باشد، نقش آن فاعل و مرفوع است.
مثال: نَصَرْنا: ياری می کنيم ، حَفَظْنا: حفظ کردیم
و اگر ما قبل آن متحرک باشد نقش آن مفعول به و منصوب است.
مثال: نَصَرَنا: ياری کرد ما را ، حَفَظَنا: حفظ کرد ما را
⭕️ ضمير «نا» همراه اسم، هميشه نقش آن مضاف اليه و مجرور است.
مثال: معلِّمنا: معلم ما
⭕️ ضمير «نا» همراه حرف جر هميشه نقشش مجرور به حرف جر خواهد بود.
مثال: علينا: بر ما ⭕ ضمیر نا همراه فعل مجهول در نقش نائب فاعل خواهد بود: مثل ضُرِبنا
⭕️ ضمير «نا» همراه حروف مشبهة بالفعل، نقش آن اسم حروف مشبهه و منصوب است.
مثال: إنَّنا. لیتنا
⭕️ ضمير «نا» همراه افعال ناقصه هميشه نقش آن اسم افعال ناقصه و مرفوع است.
مثال: کُنّا صادقينَ. مدرس دکتر همت دادرس
نکته مهم در مورد « اسم اشاره » در اول جمله:
⭕اسم اشاره در اول جمله اگر بعدش :
1️⃣ اسم 《 ال 》 دار بیاید :
♦اسم اشاره مفرد ترجمه مى شود .
♦ اسم 《 ال 》 دار خبر نمى شود .
♦جمله ناقص بوده و به خبر نياز دارد . و اسم اشاره و اسم بعدی اش را به صورت یک گروه اسمی وابسته به هم ترجمه می کنیم.
هؤلاء المعلمون ... : اين معلم ها...
هذان التلميذان ... : اين دو دانش آموز...
2️⃣اگر اسم بدون 《 ال 》بیاید :
♦ اسم اشاره به صيغه خودش ترجمه مى شود به عبارت دیگر اسم اشاره را از نظر تعداد مطابق با اسم بعدی اش ترجمه میکنیم.
♦ اسم بدون 《 ال 》 خبر مى شود .
♦جمله خبر داشته و كامل است .و در ترجمه،
بعد از اسم بدون «ال» و وابسته های آن باید از یک فعل اسنادی مانند «است هستند،.و ... استفاده کرد.
هؤلاء معلّمونَ : اين ها معلّم هستند
هذانِ تلميذانِ : اين ها دانش آموز هستند .
هذه امراة مومنة: این زن مومنی است.
🟢 هرگاه پس از اسم اشاره «هذه و تلک»، اسم بدون «ال» بیاید، و آن اسم، جمع غیر انسان باشد، هذه را مي توان به (اینها) و تلک را به ( آنها ) یعنی به صورت جمع ترجمه كرد.
◀️«هذه کتب المدرسة »: اينها کتابهای مدرسه هستند.
◀️«تلك مساجد المدینة»: آنها مسجدهای شهر هستند.
مدرس دکتر همت دادرس
✴️کانال لغة القرآن (دکتر همت دادرس)
http://t.me/d5821