متن و ترجمه درس هفتم عربی پایه دهم انسانی

صِناعَهُ النِّفطِ
معنی: صنعت نفت

کَیفَ نَحصُلُ عَلَی النِّفطِ؟
معنی: چگونه نفت را به دست می آوریم؟

یَستَخرِجُ الْإنسانُ النِّفطَ مِنْ باطِنِ الْأَرضِ؛
معنی: انسان نفت را از درون زمین استخراج می‌کند
وَ هٰذَا الِاسْتِخراجُ فی بَعضِ الْأَوقاتِ یَستَغرِقُ وَقتاً طَویلاً،
معنی: و گاهی این استخراج وقت بسیاری می‌گیرد؛
لِأَنَّ الْحَفْرَ یَکونُ فی طَبَقاتِ الصُّخورِ.
معنی: زیرا حفر در طبقات صخره‌هاست.

فی إیران ثَرَواتٌ کَثیرَهٌ فی باطِنِ الْأَرضِ؛
معنی: در ایران ثروت‌های بسیاری درون زمین وجود دارد.
بِلادُنا غَنیَّهٌ بِالنِّفطِ وَ الْغازِ وَ هیَ تُصَدِّرُ قِسماً مِنهُما إلَی الْبُلدانِ الصِّناعیَّهِ.
معنی: کشور ما سرشار از نفت و گاز است و بخشی از آنها را به کشورهای صنعتی صادر می‌کند.

عَرَفَ الْإنسانُ النِّفطَ مِن قَدیمِ الزَّمانِ وَ کانَ یَجمَعُهُ مِن سَطحِ الْأَرضِ
معنی: انسان نفت را از دیرباز شناخته است و آن را از سطح زمین جمع می‌کرد
یَستَفیدُ مِنهُ کَوَقودٍ وَ لِمُعالَجَهِ الْأَمراضِ الْجِلدیَّهِ.
معنی: و به عنوان سوخت و برای درمان بیماری‌های پوستی از آن استفاده می‌کرد.

یَحفِرُ الْعُمّالُ بِئراً وَ یَضَعونَ أُنبوباً فیها،
معنی: انسان چاهی را حفر می‌کند و در آن لوله‌ای می‌گذارد.
فَیَصْعَدُ النِّفطُ بوِاسِطَهِ الْأُنبوبِ، وَ یُفتَحُ وَ یُغلَقُ الْأُنبوبُ بِحَنَفیّاتٍ.
معنی: نفت به وسیلۀ لوله بالا می‌رود. لوله با کلیدهایی باز و بسته می‌شود.

نَقلُ النِّفطِ عَبْرَ الْأَنابیبِ أَقَلُّ خَطَراً وَ نَفَقَهً مِن نَقلِهِ بنِاقِلاتِ النِّفطِ؛
معنی: انتقال نفت از راه لوله‌ها کم خطرتر و کم هزینه‌تر از انتقال آن از راه نفت کش‌هاست
وَ لِتَسهیلِ نَقلِ النِّفطِ بِواسِطَهِ الْأَنابیبِ عَبْرَ الْمُنحَدَراتِ تُسْتَخدَمُ آلاتٌ لِتَقلیلِ الضَّغطِ حَتَّی تَبقَی الْأَنابیبُ سالِمَهً.
معنی: و برای آسان سازی انتقال نفت به وسیلۀ لوله‌ها از سرازیری‌ها دستگاه‌های کاهش فشار استفاده می‌شود تا لوله‌ها سالم بمانند.

لِإیران تَجارِبُ کَثیرَهٌ فی صِناعَهِ نَقلِ النِّفطِ عَبْرَ الْأَنابیبِ
معنی: ایران تجربه‌های بسیاری در صنعت انتقال نفت از راه لوله دارد

وَ هیَ مِنْ أَکبَرِ الدُّوَلِ الْمُصَدِّرَهِ لِلنِّفطِ وَ أَنجَحِها فی مَدِّ خطُوطِ الْأَنابیبِ وَ صیانَتِها مِنْ أَماکِنِ الْإنتاجِ إلَی أَماکِنِ الِاسْتِهلاکِ.
معنی: و از بزرگ‌ترین کشورهای صادر کنندۀ نفت و موفّق‌ترین آنها در کشیدن خطوط لوله و نگهداری آنها از مکان‌های تولید تا مکان‌های مصرف است.

عَلَی امْتِدادِ الْأَنابیبِ توجَدُ أَعمِدَهُ اتِّصالاتٍ کَمَحَطّاتِ إنذارٍ،
معنی: در امتداد لوله‌ها دکل‌های مخابراتی به عنوان ایستگاه‌های هشدار وجود دارند
وَ لَوحاتٌ تَحذیریَّهٌ بِاللَّونِ الْأَصفَرِ تُحَذِّرُ الْمُواطِنینَ مِنْ حَفْرِ الْأَرضِ لِبِناءِ عِمارَهٍ أوَْ للِزِّراعَهِ؛
معنی: و تابلوهای هشدار به رنگ زرد هم میهنان را از کندن زمین برای ساخت ساختمان یا کشاورزی بر حذر می‌دارد
وَ یَجِبُ عَلَی کُلِّ مُواطِنٍ صیانَهُ هٰذِهِ الْأَنابیبِ
معنی: و بر هر هم میهنی واجب است که از این لوله‌ها نگهداری کند
وَ الِاتِّصالُ بِالشَّرِکَهِ عِندَ مُشاهَدَهِ الْخَطَرِ.
معنی: و هنگام دیدن خطر با شرکت تماس بگیرد.

تحصُلُ مِنَ النِّفطِ عَلَی مُشتَقّاتٍ کَثیرَهٍ کَالْبِنزینِ وَ الزُّیوتِ؛
معنی: از نفت فراورده‌های بسیاری مانند بنزین و روغن به دست می‌آوریم
وَ لِلنِّفطِ اسْتِعمالٌ آخَرُ فِی الصِّناعَهِ،
معنی: و نفت در صنعت استفادۀ دیگری دارد،
فَیُصنَعُ مِنهُ الْمَطّاطُ وَ الْعُطورُ وَ الْأَدویَهُ وَ مُبیداتُ الْحَشَراتِ، وَ مَوادُّ التَّجمیلِ وَ مَعجونُ الْأَسنانِ وَ السَّمادُ الْکیمیاویُّ وَ غَیرُها.
معنی: از آن پلاستیک، عطر، دارو، حشره کش، موادّ آرایشی، خمیر دندان، کود شیمیایی و غیره ساخته می‌شود.

کَیفَ یُنقَلُ النِّفطُ وَ إلَی أَینَ؟
معنی: نفت چگونه و به کجا انتقال داده می‌شود؟

یُنْقَلُ النِّفطُ مِنَ الْآبارِ أَوِ الْمَوانِئِ إلَی الْمَصافی عَبْرَ الْأَنابیبِ.
معنی: نفت از چاه‌ها یا بندرها به پالایشگاه‌ها از راه لوله‌ها منتقل می‌شود.

ثُمَّ تَنْقُلُ النّاقِلاتُ مُشتَقّاتِ النِّفطِ مِنَ الْمَصافی إلَی مَحَطّاتِ الْوَقودِ فِی الْبِلادِ.
معنی: سپس نفت کش‌ها مشتقّات نفت را از پالایشگاه‌ها به ایستگاه‌های سوخت در کشور انتقال می‌دهند.

معجم درس هفتم عربی پایه دهم انسانی

آبار: چاه‌ها «مفرد: بِئر

»بِناء: ساختن، ساختمان

مصَدِّرَه: صادرکننده

اِتِّصالات: مخابرات

تَحذیریَّه: هُشدار آمیز

مَطّاط: پلاستیک، کائوچو

اِتِّصال: تماس گرفتن

سَماد: کود

مُنحَدَر: سرازیری

اِستَعمَرَ: خواستار آبادکردنشد

صَدَّرَ: صادر کرد

مَوادُّ التَّجمیلِ: موادّ آرایشی

اِستَغرَقَ وَقتاً طَویلاً: وقتی طولانی گرفت

صُخور: صخره‌ها

مَوانِئ: بندرها «مفرد: میناء»

اِستِهلاک: مصرف

صیانَه: نگهداری،

تعمیرناقِلاتُ النِّفطِ: نفتکش‌ها

أَقَلُّ خَطَراً: کم خطرتر، کم خطرترین

عَبْرَ : از راهِ

وَقود: سوخت (موادّ سوختی)

أُنبوب: لوله «جمع: أنابیب»

غاز: گاز

یَجِبُ: واجب است، باید

أَنجَح: موفّق‌تر، موفّق‌ترین

مُبیدَهُ الْحَشَراتِ: حشره کش

یَضَعونَ: قرار می‌دهند

إنذار: هُشدار

مَحَطَّه: ایستگاه

وَضَع: قرار داد / یَضَعُ: قرار می‌دهد

أَنشَأَ: پدیدآورد، آفرید

مَدُّ خُطوطِ الْأَنابیبِ: کشیدنِ خطوط لوله

یُفتَحُ: باز می‌شود

بُلدان: کشورها «مفرد: بَلَد»

مَصافی: پالایشگاه‌ها «مفرد: مَصفَی»

یُغلَقُ: بسته می‌شود

یُنقَلُ: منتقل می‌شود

نوشته شده توسط دکتر همت دادرس در پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲ |