«کیف» یکی از اسمای مبهمه صدارت طلب و مبنی بر فتح است. بنابر نظر مشهور دانشمندان نحو، «کیف» بر دو قسم است:
1. کیف استفهامیه: به وسیله آن از حالت و چگونگی یک چیز سؤال میشود نه از ذات آن چیز، و غالباً نیز کاربردش در استفهام است.
استفهام به «کیف» گاهی حقیقی است؛ مانند «کیف زید؟». و گاهی غیر حقیقی است؛ مانند تمام مواردی که پروردگار متعال در قرآن با استفهام، بشر را مخاطب قرار میدهد. این استفهامها غیر حقیقی هستند که برای تعجب، یا تنبیه یا توبیخ، و یا انکار و استبعاد و...، استعمال میشوند مانند آیه: «کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ...». در این آیه«کیف» اسم استفهام، مبنی بر فتح، محلّاً منصوب به عنوان حال و استفهام به آن غیر حقیقی بوده، به معنای انکار و استبعاد آمده است.
2. کیف شرطیه: بر سر دو فعلی واقع میشود که از حیث لفظ و معنا با هم متفق باشند، ولی از «کلم المُجازاة» محسوب نمیشود و جزم نمیدهد. مانند: «کیف تصنعُ أصنعُ». بنابراین «کیف تجلسُ أذهبُ» و یا «کیف تجلس أجلس»، به جزم تجلس و اجلس، جایز نیست.
البته، اگر بر کیف «ما» داخل شود یعنی «کیفما» استعمال شود، برخی گفتهاند از «کلم المُجازاة» محسوب شده و جزم میدهد، ولی برخی دیگر گفتهاند، در این صورت نیز جزم نمیدهد.
در برخی از کتابهای نحوی، بیان شده که بنابر نظر علمای نحوی کوفه و گروهی از علمای نحوی بصره «کیف» از کلم المجازاة شمرده شده و بر سر دو فعلی که متفق اللفظ و المعنی باشند در میآید و مطلقا هر دو را جزم میدهد، ولی برخی گفتهاند، در صورتی جزم میدهد که با «ما» همراه شود؛ مانند «کیفما تکن أکن.
💠کانال لغة القرآن (همت دادرس)
https://t.me/joinchat/AAAAADv9yvTNpnEwTBF-qg